-
خسته ام
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1389 12:56
خسته ام به اندازه ی یک عمر ، خسته از یک عمر دویدن و نرسیدن... یک عمر با ای کاشها زنده بودن... و همچنان خسته ... کاش همه چیز عوض می شد ، همه چیز از اول از آنجا که آمدم و شروع کردم ... از آنجا که ندانستم کجا هستم ، از آنجا که دلم با همه ی غمها پیوست ، و از آنجا که دلم ، برای همیشه شکست وتنها ماند... تنها به اندازه ی همه...
-
یک قطره
شنبه 28 فروردینماه سال 1389 13:05
روزی به شهری سفر خواهم کرد که دلم هرگز نگیرد ... خسته از این رنگهای سفید وسیاه ... از این پیچش و التهاب واژه ها و مبهوت از این سکون لحظه ها دایره وار به گرد خویش چرخیده ام و پیوسته از خود می پرسم آیا دنیا همینقدر کوچک است ؟ همانند مورچه ای که درون یک قطره آب زندانی شده است ... شاید روزی بشود از این قطره آب خود را رها...
-
دوستت که دارم زیباتری
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 10:36
این بار که از زیر داربست انگور و ماه برمی گردی دستمالی بیاور هیچ می دانستی مهربانی ام دارد خاک می خورد؟ یا هیچ می دانستی دوستت که دارم زیباتری؟
-
تست هوش
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 10:26
مردی که در میان دانه های قهوه است را پیدا کنید. پس از پیدا کردن این مرد توضیحات مربوط را مطالعه کنید تا متوجه شوید که عملکرد مغز شما چگونه است. لازم به ذکر است که عکس سه بعدی نیست: - اگر بتوانید ظرف ۳ ثانیه صورت مردی را در میان دانه های قهوه در عکس زیر پیدا کنید، نیم کره راست مغز شما، بهتر از افراد دیگر پرورش یافته...
-
آرزوی من برای تو:
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 12:41
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی...
-
طوفان دل
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 12:37
آسمان دیدنی نیست زمین تحمل گام های لرزان را ندارد صدای باران خش خشی است زجر آور بر روانی دردمند نسیم بر گونه زرد سیلی می نوازد هر سخن چون خنجری بر سینه فرود می آید و روز روشن نیز شبی هراسناک است گویی آدمی در شبی که ماه نیز در محاق است غرقه در دریایی بزرگ، درگیر توفانی سهمگین اسیر دست امواجی کوبنده است و چون طوماری می...
-
گل و خار
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 12:30
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی آمد نزدیک گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام
-
خوش به حال آدم و فرشته اش
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 12:57
حالا قفسهء سینه را که دیدید؟! اگر ندیدید، اینبار دقت کنید! چرا که این قفسهء سینه یک حکمتی دارد...! خدای مهربانم وقتی آدم را آفرید، سینه اش قفسه نداشت! تنها یک پوست نازک بر روی دلش بود! یک روز آدم عاشق دریا شد! آنقدر که با تمام وجودش خواست تنها چیز با ارزشی که دارد، به دریا بدهد!! پوست سینه اش را درید و قلبش را کند و...
-
مالکم باش
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 11:32
هر شب به آسمان، از راه کوچکی بالا میروم کم نور ترین ستاره ام و سال هاست منتظر شاید تو مالکم باشی
-
خاطره
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 13:51
خاطره می شدیم شاید اگر همین نزدیکی ها چیزی بیشتر از حد معمول اتفاق افتاده بودیم . فکرش را بکن دیگر آنقدر دروغ بزرگی نبودی که من باور کنم سنگفرشهای پارک گاه و بی گاهِ اینهمه مدت رد پاهایت را راستی راستی خالی بسته اند . ببین چه حقیقت شاخ داری شده ام که تا بیایم باورت شوم آرزو می کنم ای کاش امتداد جاده ها را می شد از پر...
-
زنان موجادت مادی نیستند !!
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 13:43
یک شرکت اقدام به برپایی جشن عروسی نمود واعلام کرد داخل کیک عروسی چکی به مبلغ 50000 دلار وجود دارد ملاحظه کنید چی شد بالاخره دختر خوش شانس چک را پیدا کرد ( پول باعث فراموشی آقا دامادها شد )
-
کم هزینه ترین لذت های دنیا
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 12:04
گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم سعی کنیم بیشتر بخندیم تلاش کنیم کمتر گله کنیم با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم بیشتردعا کنیم در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم هر از گاهی نفس عمیق بکشیم لذت عطسه کردن را حس کنیم قدر این که پایمان...
-
سال نو مبارک
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:25
سال نو بر همه شما مبارک موقع سال تحویل این بنده حقیر رو هم یاد کنید. همیشه شاد باشید
-
نوروز
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:15
در مورد بنیاد جشن نوروز مطالب بیشماری بیان شده که در اینجا نمونههایی از آنها را ذکر مینماییم. 1. در روایات زرتشتی و بیشتر نویسندگان ایرانی و عرب و شاعران ازجمله فردوسی، بنیاد آن را به جمشید پادشاه پیشدادی نسبت میدهند و میگویند: جمشید شاه تختی بساخت که دیوان آنرا بدوش گرفته به هوا بردند و به یک روزه از کوه...
-
هفت سین
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:11
سفره هفت سین نوروز ۸۸ در آیین های باستانی ایران برای هر جشن و یا مراسم مذهبی خوانی گسترده میشد که در آن علاوه بر آلات و اسباب نیایش مانند : آتشدان ، ماهروی و برسم،فراوردهای فصل و خوراکی های گوناگونی نیز بر سر خوان نهاده می شد. زیرا خوردن خوراک مذهبی یکی از رسم های دینی بود عدد هفت از هفت امشاسپند در دین زرتشتی...
-
تقسیم روزهای ماه فروردین:
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:11
در عهد باستان مراسم جشن نوروز به مدت 21روز برگزار میگردید که در هر روز برنامهیی خاص انجام میگرفت. 1. از اول تا روز سوم برای دید و بازدید خویشاوندان و بزرگان. 2. از روز سوم الی روز ششم فروردین، دید و بازدید همگانی و برگزاری جشن رپیثون. 3. از روز ششم الی روز نهم، برای اجرای جشن خوردادگان. 4. از روز نهم الی سیزدهم،...
-
پیامک های نوروز
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 12:42
کارگردانی است نوروز که می گوید نور ..صدا…حرکت و من برای به دست اوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم. ***** شیشه می شکند و زندگی می گذرد.نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت. ************ زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس...
-
عشق تو...
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 11:23
بیهوده عاشق تو شدم نه نامی داشتی نه چهره ای. در تاریکی بازی میکردم باید میباختم حالا منم و دست های خالی و ماه که سکه ای است دست نیافتنی حالا منم و سرشکستگی قمار بازان سرشکسته به خانه بر می گردند.
-
( مهدی اخوان ثالث )
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 11:22
دیدارم بیا هر شب ، در این تنهایی تنها و خدا مانند ، دلم تنگ است.... بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند ، شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها دلم تنگ است ....... ( مهدی اخوان ثالث )
-
تقدیم به تو
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 11:20
رویش عشق ، سرآغاز کتاب من و توست گوش کن این صدای دل یک بلبل مست در تمنای گلی است که به او می گوید تا ابد لحظه به لحظه دل من با همه مستی و شیدایی و عشق همه تقدیم تو باد
-
۴ شنبه سوری
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 11:39
یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود. مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را...
-
دنبال نگاه
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 11:39
Don’t go for looks, they can deceive Don’t go for wealth even that fades away. Go for sum1 who makes u smile becoz only a smile makes a dark day seem bright.. دنبال نگاه ها نرو، ممکنه فریبت بدن دنبال ثروت نرو چون حتی ثروت هم یه روزی نا پدید میشه دنبال کسی برو که باعث میشه لبخند بزنی چون فقط یه لبخنده که میتونه باعث...
-
خیلی خوب ...خیلی زودتبدبل شد به خیلی بد
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 11:30
It went from so good...to so bad...so soon .so good, to so bad, so soon خیلی خوب ...خیلی زودتبدبل شد به خیلی بد.. خیلی زود. but nobdy told me ,so I never knew هیچ کس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردم .it goes frome so good ,to so bad,so soon که خیلی خوب چقدر زود تبدیل می شود به خیلی بد. it went from...
-
هدیه ای پر از محبت
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 13:41
یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!" کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک...
-
ارزوی دانه
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 13:37
دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید. سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود. دانه دلش میخواست به چشم بیاید، اما نمیدانست چگونه. گاهی سوار باد میشد و از جلوی چشمها میگذشت. گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها میانداخت و گاهی فریاد میزد و میگفت: “من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید .” اما هیچکس جز...
-
تاثیرات بوسه در روابط زناشویی
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 11:54
راهرو ذهن اسـت. ما افکار خود را با یک لبخند انتقال می دهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را بابوسه ابراز می نماییم. نـویسنده کتاب "عشق و رابـطه جنسی"، دکتــر جان فری مـعتقد است: "بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع بیان فردی و کاملاً شخصی از عشق و محبت می باشد." بوسه زمانی ایجاد می شود که...
-
انتظار تو
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 09:32
در انتظار آمدنت بودم، تا مرا به سرزمین پاک دلت میهمانی کنی و دنیایم را با حجم "بودنت"، که اکنون همه دنیای من شده، پر نمایی !؟ چشم براهت بودم تا مهربانی، شور و عشقم را خرج چشمانت کنم! منتظرت بودم! تا بار دگر، دستهای مرا به معراج شانه هایت، ببری! انتظار دیدارت، هنوز با من است! سخت و کشنده!! اما تو دیگر...
-
مرا بیاب
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1388 13:50
کاش می شد گل چشمان تو را می چیدم و می آویختمش بر دیوار در اتاقم که پر از سایه ی توست آن زمان عطر نگاهت را زندانی خود می دیدم و به خود می گفتم تو نوازشگر احساس غم آلوده ی من می مانی ولی افسوس تو آن نیستی آن کوچک پاک که من از پاکی اندیشه خود پروردم و بزرگش کردم من نمی دانستم که تو با ضجه ی هر رهگذر می خوانی هیچ دل بر تو...
-
دل نوشته
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1388 13:32
من بیتابیام را به کسی نمیگویم من هرگز انتظارم را با کسی جز پرندگان سبک بال تقسیم نمیکنم من صبوریام را فقط از سنگ خارا می آموزم من داشتن دل دریایی را از چشمه میآموزم من لطافت احساسم را فقط از شبنم صبحگاه میآموزم من استقامتم را فقط از کوههای سر به فلک کشیده می آموزم من همه چیز را از نهایت آن می آموزم زیرا او به من...
-
فصل ها
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 14:31
بهار را دوست دارم نه برای سفره ی هفت سین نه برای گل های رنگارنگ نه برای گل اقاقیا برای با تو بودن دوست دارم تابستان را دوست دارم نه برای لبخند آفتاب نه برای بازی بچه ها نه برای پرواز پرنده ها برای با تو بودن دوست دارم پاییز را دوست دارم نه برای باران نه برای برگ های رنگارنگ نه برای کوچ پرنده ها برای با تو بودن دوست...